اگر پروژه شخصی تو فقط روی یک پلتفرم باشد، در واقع چیزی نساختهای. ممکن است سالها زمان گذاشته باشی، محتوای ارزشمند منتشر کرده باشی و مخاطب جمع کرده باشی، اما همهی اینها تا وقتی در اختیار الگوریتم و سیاستهای یک بستر اجارهای باشد، چیزی از آن تو نیست. پلتفرمهایی مثل اینستاگرام، لینکدین، توییتر یا تردز، خانههاییاند که روی زمین دیگران ساختهای. در واقعیت دسترسی به مخاطب در اختیار تو نیست و هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا همین فضا به شکل فعلی باقی بماند. برای نسلی که میخواهد بسازد، این یک خطر وجودیست: اشتباه گرفتن پلتفرم با بستر. تو حق داری از ابزارهای دیجیتال برای انتشار استفاده کنی، اما اگر همهچیزت در آن ابزار خلاصه شود، ساختن تو وابسته است؛ وابسته به چیزی که اختیارش با تو نیست.
راه نجات، ساختن بستر خودت است. این بستر میتواند یک سایت شخصی باشد، یک خبرنامه، یک پادکست مستقل یا حتی یک فولدر سازمانیافته از محتوایی که خارج از شبکههای اجتماعی بایگانی شده است. هر چیزی که مالکیت آن با تو باشد و بتوانی در شرایط مختلف از آن استفاده کنی.
بسیاری از سازندگان موفق امروز، در آغاز فقط با یک صفحهی ساده شروع کردند، اما به مرور، از همین پایگاههای شخصی، هویت حرفهایشان را تثبیت کردند. ذهنی که میخواهد محتوای ماندگار بسازد، باید استقلال را در ساختار انتشار هم تمرین کند. ساختن فقط به معنای تولید نیست؛ یعنی فکر کردن به بقا، به مالکیت، و به مسیری که ساخته شده نباشد، بلکه بتوان آن را باز هم ساخت.
امروز هر کسی میتواند با یک گوشی، ویدئو بسازد و در اینستاگرام منتشر کند؛ اما کسی که میداند دارایی واقعیاش کجاست، از روز اول بخشی از ساختن را به سمت زیرساختهای مستقل هدایت میکند. او مینویسد، آرشیو میکند، وبسایت شخصی راه میاندازد، خبرنامه میفرستد، نسخههای قابل بازیابی از محتوایش نگه میدارد و مهمتر از همه: ذهن خود را عادت میدهد که ساختن را جدا از فضاهای عمومی هم بلد باشد. چون پلتفرمهای عمومی، شبیه میداناند: شلوغ، جذاب، اما موقتی. ساختن جدی، باید جایی اتفاق بیفتد که برقش به ارادهی کسی دیگر وصل نباشد.
پلتفرم تو، دارایی تو نیست!
۵
از ۵
۳ مشارکت کننده




